الهه ی الهام
انجمن ادبی
« در عشق ورزیدن»
بدان ای پسر که تا کسی لطیف طبع نبود، عاشق نشود؛ از آنچه عشق از لطافت طبع خیزد... و نیز غلیظ طبع و گران جان* عاشق نشود از آن که این علتی است که خفیف روحان را بیشتر افتد.
اما تو جهد کن تا عاشق نشوی ؛ اگر گرانی و اگر لطیف از عاشقی بپرهیز که عاشقی با بلاست، خاصّه به هنگام مفلسی که هر مفلسی که عاشقی ورزد، معاینه در خون خویش سعی کرده باشد. خاصّه که پیر را جز به سیم غرض حاصل نشود...
پس خویشتن را نگاه دار و از عاشقی پرهیز کن که بی خودان از عاشقی پرهیز نتوانند کرد.
«هر آدمی ای که حیّ و ناطق باشد
باید که چو وامق و چو عذرا باشد
هرکو نه چنین بود منافق باشد
مؤمن نبود که او نه عاشق باشد»
...
« ای وایِ مَنا گر تو به چشم همه کس ها
زان گونه نمایی که به چشم منِ درویش!»
*غلیظ طبع و گران جان: سختدل/سنگدل/بی عاطفه
باب چهاردهم قابوسنامه
گزینش : حسن سلمانی نظرات شما عزیزان: یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, :: 9:40 :: نويسنده : حسن سلمانی
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|